نــــــــ بسهـــــــ نگـــو
خواستم چشمهایش را از پشت بگیرم...
دیدیم طاقت شنیدن اسمهایی را که میگوید ندارم!!!
تلــ ـــ ــ ـ ــــــخ تــ ـ×ـ ـر از زنـ ـدگیــــ ــ×ـ ــ چیزیــ ــ ـــ ×چشـ ــ ــیدیـــ ـــ ــ
خواستم چشمهایش را از پشت بگیرم...
دیدیم طاقت شنیدن اسمهایی را که میگوید ندارم!!!
چون درسمت راست بدن قلب وجود نداره...!!
و
وقتی كسی رو كه دوستش داری بغل میكنی...
قلبش اون جای خالی رو پر می كنه وانگار كه تو...
صاحب دو تا* قلب* شده ای...!!"
تازگی ننگ ساده بودن را به من میزنند آخر میگفتم: اندوهی برای من نیست چون آنکه مرا دوست دارد اگر هزار دلیل برای رفتن باشد رهایم نخواهد کرد او یک دلیل برای ماندن خواهد یافت . . .
در یکی از دبیرستان های تهران هنگام برگزاری امتحانات پایان ترم
به عنوان موضوع انشا این مطلب داده شده بود :
" شجاعت یعنی چه؟"
دانش آموزی در برگه امتحانی فقط نوشته بود :
"شجاعت یعنی این"
و برگه خود را سفید تحویل داده بود.
برگه آن جوان دست به دست گشته بود همه به اتفاق و بدون استثنا به ورقه سفید او نمره 20 دادند
فکر میکنید اون دانش آموز چه کسی بود؟
"دکتر شریعتی"
♥ عشقم ♥ :
مثلِ همیشه برای تو می نویسم
تو
به نیت هر که دوست داری بخوان …
::::::::::::::::::::::::::::::::::::
دیــوانـــه ام مــی کــنــد
فــکــر ایــنــکـــه
زنــده زنــده نــیــمــی از مــن را از مــن جـدا کـنـنـد...
لـطـفــا …
تــا زنـده ام بـــــــــــــمان !!!
::::::::::::::::::::::::::::::::::::
مثل این که این دل، آدم بشو نیست !
با لبخندت خر می شود و با دوریت سگ !
::::::::::::::::::::::::::::::::::::
دلم به بهانه ندیدنت گریست
بگذار بگرید و بداند هرچه خواست همیشه نیست …
::::::::::::::::::::::::::::::::::::
سلامیـــــــــ از درون تنه گشنم!!!
اندر احوالات چطور بید؟؟
گشنگی خوش میگذرهـــ؟
آخی نازیـــــ چقد مظلومـــــ
خو من اومدمــ ی تبریک بگم واسه ماه رمضون!!(خو خاب موندمــــ)
بعدشمــ خواهش کنم این چن روز باقیمونده با شکمه گشنه(!!!)واسهـ منو این آقا امیر دعا کنین
حالا امیر آقا یادتون رف مشکلی نداره!
بـــــــــــــــآی بای
them i love u EYES when u look into i love my NAME when u say it i love my HEART when u love it i love my LIFE when u are in it من اسممو وقتی تو صداش میکنی دوست دارم من قلبمو وقتی تو دوسش داشته باشی دوست دارم من زندگیمو وقتی تو توش هستی دوست دارم
امروز تولد آقا امیر گلهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از همینجا تبریک+ی ماچ آبدار
تفلدت مبارک
تفلدت واقعی توی U4EVER.LOXBLOG.COM
شرمنده بچه ها خیلی وخت ندارم که آپ کنم
....
...
..
.
میام و نظرارو میخونم و میرم
.
..
...
...
ایشاا.. بعدا روزانه می آپیم.
بای بای
دســـــــتـت را بـــــــــــه مــــــــن بده...
تـــــــــــــــا
از آتـــــــــــــــــــش بـــــــــگــــذریــم...
آنـــــــــــان کـــــــــــه ســــــــــوختند،
هــــــــــــــــمـــــه تــــــــــــنها بـــــودنـــــــــــد...
تحلیل آهنگ جدید شاهین نجفی و علت تحریم وی از طرف جامعه ایرانی
در ادامه مطلب
فقط بیایید یاد بگیریم به مقدسات دیگران توهین نکنیم
نه فقط اسلام ، مقدسات برای افراد مهم هستند لزوما بی احترامی به اونها نشونه ی بی احترامی به انسانهاست.
یکی بیاد به این خوشجله بگه......... اخه عخشم داری منو میکشی ها!!! اخ خدا ملدم. دو سه ساعته دارم گریه میتونم. میدونی قضیه چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یه کاری کردم بعد حالا ناراحته. چـــــــــــــــــی گفتی؟؟؟بهش بگم ببخشید؟؟؟ هراز بار بهش گفتم ولی گوش نمیده خب ولی بازم میگم.... ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید ببخشید و... بــــسه؟؟؟؟ تناه دالم دیگه. تورو خدا یکی کمکم کــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــنه!!!
=============================================
=======================================
====================
مینا گفت:
آخ بمیره عخشت که این کارو باهت کرد
اما عخشت به من گف اذیتش کردی
گف اعصابشو خط خطی کردی
خب نکن دیگه
اما عخشت بازم میگه ببخشید
گف بگم
بوص
بوث
بوس
تا فصل روییدن دیگر به کرشمه باران تو سیراب میشوم به حُسن بودن نگاهت ترو تازه میشوم چونان باز میرویم به دشت خشک دلتنگی که ارامش را با نگاه تـــــــــــو یـــاد میگیرم .......
زن جنس عجیـــــبی ست
چشم هایش را که می بنـــــدی ؛
دید دلــــش
بیشتر میشود !
دلش را که میشــــکنی ؛
بـــــاران لطافت
از چشم هایش سرازیــــــر،
انگـــــار
درست شده تا روی عشــــق را
کــــــم کند !!!
روز زن به همه دخملا مامانا خانوما و عخشا مبارررررررررررررررک
دقت کردین امیر جدیدا غمگین آپ میکنه؟؟؟!؟؟؟!!!!!!!
از تو آپ قبلی معلومه...
فک کنم تو حال و هوای عاطفس
بمیرم براش...
همین
خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد نخواست او به من خسته بی گمان برسد شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد چه می کنی؟ اگر او را که خواستی یک عمر به راحتی کسی از راه ناگهان برسد..... رها کنی برود از د لت جدا باشد به آن گه دوست ترش داشته به آن برسد رها کنی بروند و دوتا پرنده شوند خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد گلایه ای نکنی بغض خویش را بخوری که هق هق تو مبادا به گوششان برسد خدا کند که ...نه نفرین نمی کنم نکند به او که عاشق او بوده ام زیان برسد خدا کند فقط این عشق ازسرم برود
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد
آنی که از او بوی عدم می آید
هر جا که روم قدم قدم می آید
اَه با چه زبانی به تو گویم ای عشق!
ای واژه ی غم! از تو بدم می آید
بسم الله الرحمن الرحیم
هذا ما اوصت به فاطمة(سلام الله علیها) بنت رسول الله(صلی الله علیه و آله)اوصت و هی تشهد أن لا إله إلا الله و أن محمد(صلی الله علیه و آله) عبده و رسوله و ان الجنة حق و النار حق و ان الساعة آتیة لاریب فیها و ان الله یبعث من فی القبور یا علی! انا فاطمة(سلام الله علیها) بنت محمد(صلی الله علیه و آله) زوجنی الله منک لاکون لک فی الدنیا و الآخرة انت أولی بی من غیری حنطنی غسلنی کفنی بالیل و صل علی و ادفنی بالیل و لا تعلم احدا و استودعک الله و اقرء علی ولدی السلام الی یوم القیامة .
به نام خداوند بخشنده مهربان
این وصیت نامه فاطمه(سلام الله علیها) دختر رسول(صلی الله علیه و آله) خداست، در حالی که وصیت می کند که شهادت می دهم، خدایی جز خدای یگانه نیست و محمد(صلی الله علیه و آله) بنده و پیامبر اوست و بهشت حق است و آتش جهنم حق است و روز قیامت فرا خواهد رسید، شکی در آن نیست و خداوند مردگان را زنده وارد محشر می کند. ای علی! من فاطمه(سلام الله علیها) دختر محمد(صلی الله علیه و آله) هستم، خدا مرا به ازدواج تو درآورد، تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. تو از دیگران بر من سزاوارتری، حنوط و غسل و کفن کردن مرا در شب به انجام رسان و شب بر من نماز بگزار و شب مرا دفن کن و هیچ کسی را اطلاع نده! تو را به خدا می سپارم و بر فرزندانم تا روز قیامت سلام و درود می فرستم .
با علی رفتم بقیع اما چه سود
هر چه گشتم فاطمه انجا نبود
یا علی قبر پرستویت کجاست
ان گل صد برگ خوشبویت کجاست؟
هر چه باشد من نمک پرورده ام
دل به عشق فاطمه خوش کرده ام
گفتمش نقاش را ازغربت زهرا بكش
ناله كرد و با قلم يك چادر خاكي كشيد
گفتمش پس غربت زهرا كجاي نقش بود؟
گريه كرد و زير چادرغنچه اي پرپر كشيد.
شهادت بانوی بزرگوار اسلام * * * *
* * ،حضرت فاطمه الزهرا(س)، * * *
* * * * بر همه مسلمانان تسلیت باد * *
وختی امیرو برق بگیره اگه گفتی چه شکلی میشه؟؟
وختی تیم مورد علاقش دقایق اول گل بخوره،چه شکلی میشه؟؟
(رنگ کلاشو با رنگ تیم ست کرده)
وختی میخواد زبون درازی کنه،میدونی چه شکلی میشه؟
وختی توی تابستون میاد بیرون:(این مورد اثبات شده است)
وختی منو(من=>عاطفه) میبینه:
(امیر:اینو راس گفتی)=(مینا:اینو عاطفه گف بذارم)
وختی تو راه یزد خوابش میبره:
وختی هوس آب بازی میکنه:
وختی بهش میگن میخوایم عکس بگیریم:
وختی پکره(نکته:این مورد جز همیشه موجود نیس):
وختی یهویی یه قزوینی میبینه:
وختی یهو جو ورش میداره:
وختی چمشک میزنه:(البته زیر پوستی)
وختی عصبی میشه:
وختی مرتب غذا میخوره:
وختی جیگر میشه:
(نکته.امیر:این مورد جز همیشه موجود نیس)=(مینا:کی میگه ماست ما ترشه؟؟؟)
دیدی چی شد؟
یادم رف اینو نشون بدم:
نه نه اون من نیستم.آتفه(عاطفه) است
(امیر:دروغ نگووو.خودتی!!!!)=(مینا:امیر تو ملا عام بوده.همه دیدنتون.دیگه پنهون نکن.عکسات تو نت پخشه)
بارالها ! شما یه روزهایی حوصله داری ؛ حماسه می آفرینی , فُر اِگزَمپل یه سری رو آفریدی توی امریکا, سواحل کالیفرنیای جنوبی ؛ در خانواده ای به غایت مرفه ؛ قد 2 متر ؛ چشما آبی ؛ پوست برنزه ؛ هیکل ردیف ؛ تفریحش سِرفینگه ؛ پیانو و گیتار و ویالونم میزنه ؛ 5 تا زبان حرف میزنه ! کلاً بزرگترین هیجان زندگیش سورپرایز پارتی هایی بوده که براش گرفتن و ...
یه روز دیگه حوصله نداشتی ... همینجور با گِل اضافیا , یه قبیله آدم بیچاره ساختی , ریختی تو یه کشوری , وسط خاور میانه ... این وضع اینترنتشونه ! اون وضع تفریحشونه ... وسط یه جنگ به دنیا اومدن ... در حین جنگ داخلی بزرگ شدن ... ایشالا دوباره جنگ میشه , تو جنگ دومیه حتماً میمیرن ... حوصله نداری نساز پدر جان , نساز
شیوانا با دوتن از شاگردانش همراه کاروانی به شهری دور می رفتند. با توجه به مسافت
طولانی راه و دوری مقصد ، طبیعی بود که بسیاری از مردان کاروان بدون همسرانشان و
تنها سفر می کردند و وقتی به استراحتگاهی می رسیدند بعضی از مردان پی
خوشگذرانی می رفتند. همسفران نزدیک شیوانا و شاگردانش دو مرد تاجر بودند که هر
دو اهل دهکده شیوانا بودند. یکی از مردان همیشه برای عیش و خوشگذرانی از بقیه
جدا می شد. اما آن دیگری همراه شیوانا و شاگردانش و بسیاری دیگر از کاروانیان از گروه
جدا نمی شد. یک روز در حین پیاده روی یکی , از شاگردان شیوانا از او سوالی در مورد
معنای واقعی عشق پرسید. همسفر خوشگذران این سوال را شنید و خود را علاقه مند
نشان داد و گفت:” عشق یعنی برخورد من با زندگی! تجربه های شیرین زندگی را
برخودم حرام نمی کنم. همسرم که در دهکده از کارهای من خبر ندارد. تازه اگر
هم توسط شما یا بقیه خبردار شد با خرید هدیه ای او را راضی به چشم پوشی می
کنم. به هر صورت وقتی که به دهکده برگردم او چاره ای جز بخشیدن من ندارد. بنابراین
من از هیچ تجربه لذت بخشی خودم را محروم نکردم و هم با خرید هدایای فراوان عشق
همسرم را حفظ کردم. این می شود معنای واقعی عشق!”
شیوانا رو به شاگرد کرد و گفت:” این دوست ما از یک لحاظ حق دارد. عشق یعنی انجام
کارهایی که محبوب را خوشحال می کند. اما این همه عشق نیست. بلکه چیزی مهم تر
از آن هست که این رفیق دوم ما که در طول سفر به همسر خود وفادار است و حتی در
غیبت او خیانت هم نمی کند، دارد به آن عمل می کند. بیائید از او بپرسیم چرا همچون
همکارش پی عیاشی و عشرت نمی رود؟”
مرد دوم که سربه زیر و پابند اخلاقیات بود تبسمی کرد و گفت:” به نظر من عشق فقط
این نیست که کارهایی که محبوب را خوشایند است انجام دهیم. بلکه معنای آن این
است که از کارهایی که موجب ناراحتی و آزردگی خاطر محبوب می شود دوری جوئیم.
من چون می دانم که انجام حرکتی زشت از سوی من ، حتی اگر همسرم هم خبردار
نشود، می تواند روزی روزگاری موجب آزردگی خاطر او شود و چه بسا این روزی روزگار در
آن دنیا و پس از مرگ باشد، بازهم دلم نمی آید خاطر او را مکدر سازم و به همین خاطر
به عنوان نگهبان امانت او به شدت اصول اخلاقی را در مورد خودم اجرا می کنم و نسبت
به آن سخت گیر هستم. “
شیوانا سرش را به علامت تائید تکان داد و گفت:” دقیقا این معنای عشق است. مهم
نیست که برای ربودن دل محبوب چقدر از خودت مایه می گذاری و چقدر زحمت می
کشی و چه کارهای متنوعی را انجام می دهی تا خود را برای او دلپذیر سازی
و سمت نگاهش را به سوی خود بگردانی. بلکه عشق یعنی مواظب رفتار و حرکات
خود باشی و عملی مرتکب نشوی که محبوب ناراحت شود. این معنای واقعی دوست
داشتن است.”
اووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
اوااواواواواوووووووواوووواوووااااااااااوووووووووواااااااوووواواواوووااووااااااااووووووووو
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااوااواوواوواواواواوواواوا
اوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
چیه خب نمیتونم اینجام گریه کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دیشب و پریشب دندونم درد میکرد.
آخه خانم دکتر محترم وختی میخواس دندون منو پر کنه به طرز خییییییییییییییییییییلی
خییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی خیییییییییییییییییییییلی
زیبا لثه ما رو هم منفجر کرد.
بعدش با خیال راحت گف شما دندونتون خوف شد اما بایس یه جراحی لثه بکنین.
آخههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه بووق تو رو چه به دکتری.
اینقد فوشش دادم که خدا میدونه...
راستی دقت دارین جدیدا خرسا تو تابستون میرن تو خواب زمستونی...
خرس کوچولو یه موقع یه تکونی به خودت ندی ها...
اگه بذارم آپ کنی...
عجبا هنوز داره میخونه...
امیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییر یه موقع آپ نکنی ها
دیشب داشتم همش میچتیدم و مقاله میگرفتم.
فک کنین مثه اسکولا دارم مقاله میخونم ........ و یاد داش برداری..... (همینطور ادامه....)
ساعت10 خوابیدم و 1 بیدار شدم.
یکی نیس بگه دختر خب بشین بخواب صب مقاله میخونی.
ولی خیلی خوب بود همه جا آروم و ساکت بود.
راحت می خوندم و می نوشتم.
آخرشم اومدم مقاله ها رو سیو کنم دستم خورد و همه چی پررررررررررررررررر
خوب بود یه یاداش برداری موند
آها نگین این دیفونه واسه چی مقاله میخونده!!
واسه همایش زیست شناسی(نکه تو گناباده)
همیشه هم نوعت حتی دشمنت رو از خودت ضعیف تز بدون
دوستش بدار
قهرمان باش حداقل توی فکر و خیالت بزرگترین دشمنت رو،آره همون غرورتو بشکن.
دوست باش و دوست داشته باش تا دشمنت از کرده اش پشیمون بشه(اینو من امتحان کردم که الان میگم)
اگه همه چی دستته مواظب باش.چون فاصله ی بالا تا پایین فقط یه هل دادن ساده اس.مواظب باش
بــــــــــــــ ــــــــ ــ ــ ـــــ ـ ــــــی شرح
لطفا نظرتو واسه تصویر آخر یا هر تصویر دیگه بده.نوشته های بالا نظرای شخصی منه.تو هم نظرتو بده
تو خیابون داشتم قدم میزدم که
کودکی رو دیدم یه جا نشسته داره یه چیزی رو کاغذ می نویــسه
رفتم جلو نشستم کنـــارش گفتم اسمت چیه؟
گـــفت: حسین
گفتم بابــــــــــــات کجاست؟
یه نیگاه بهم انداخت و با صدا آروم گفت رفته پیشه خــــــــدا
گفتم مامانـــــــــت کجاست؟
حسین گفت مریــــــضه داره میـــره پیش خــــــدا
سرمو چرخوندم دیدم روی کاغذ نوشته بــــــــود
خــــــــــدا باهــــــــــات قــــهـــــرم….!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مینا بعد از مدتها اومد و گفت:
مطمئنی اسمه کودکه مجید یا یاسر یا مهدی یا ... نبوده؟؟؟ سوال پیش اومد برام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امیر در جواب به مینا گفــــــــــــــــــــــــت:
مطمئنم اونا نبودن.خیلی کوچکتر بود.پستونک داشت طفلکی!
تقریبا اندازه اون (مینا میدونه کی) بود!!!
خیلی قشنگه حتما تا آخر بخونین.نظرتونم اگه وقت کردین بگین
امروز سر چهار راه کـتـک بـدی از یـک دختـر بچـه ی هفـت سـالـه خـوردم ! اگه دل به درددلم بدین قضیه دستگیرتون میشه …
پشت چراغ قرمز تو ماشین داشتم با تلفن حرف میزدم و برای طرفم شاخ و شونه میکشیدم که نابودت میکنم ! به زمینو زمان میکوبمت تا بفهمی با کی در افتادی!
زور ندیدی که اینجوری پول مردم رو بالا میکشی و… خلاصه فریاد میزدم که دیدم یه دختر بچه یه دسته گل دستش بود و چون قدش به پنجره ی ماشین نمی رسید
هی می پرید بالا و میگفت آقا گل ! آقا این گل رو بگیرید…
منم در کمال قدرت و صلابت و در عین حال عصبانیت داشتم داد میزدم و هی هیچی نمیگفتم به این بچه ی مزاحم! اما دخترک سمج اینقد بالا پایین پرید
که دیگه کاسه ی صبرم لبریز شد و سرمو آوردم از پنجره بیرون و با فریاد گفتم: بچه برو پی کارت ! من گـــل نمیخـــرم ! چرا اینقد پر رویی!
شماها کی میخواین یاد بگیرین مزاحم دیگران نشین و … دخترک ترسید و کمی عقب رفت! رنگش پریده بود ! وقتی چشماشو دیدم ناخودآگاه ساکت شدم!
نفهمیدم چرا یک دفعه زبونم بند اومد! البته جواب این سوالو چند ثانیه بعد فهمیدم!
ساکت که شدم و دست از قدرت نمایی که برداشتم، اومد جلو و با ترس گفت: آقا! من گل نمیفروشم! آدامس میفروشم! دوستم که اونورخیابونه گل میفروشه!
این گل رو برای شما ازش گرفتم که اینقد ناراحت نباشین! اگه عصبانی بشین قلبتون درد میگیره و مثل بابای من میبرنتون بیمارستان، دخترتون گناه داره …
دیگه نمیشنیدم! خدایا! چه کردی با من! این فرشته ی کوچولو چی میگه؟!
حالا علت سکوت ناگهانیمو فهمیده بودم! کشیده ای که دخترک با نگاه مهربونش بهم زده بود، توان بیان رو ازم گرفته بود!
و حالا با حرفاش داشت خورده های غرور بی ارزشمو زیر پاهاش له میکرد!
یه صدایی در درونم ملتمسانه میگفت: رحم کن کوچولو! آدم از همه ی قدرتش که برای زدن یک نفر استفاده نمیکنه! … اما دریغ از توان و نای سخن گفتن!
تا اومدم چیزی بگم، فرشته ی کوچولو، بی ادعا و سبکبال ازم دور شد! اون حتی بهم آدامس هم نفروخت! هنوز رد سیلی پر قدرتی که بهم زد روی قلبمه! چه قدرتمند بود!
همیشه مواظب باشید با کی درگیر میشید! ممکنه خیلی قوی باشه و بد جور کتک بخورید که حتی نتونید دیگه به این سادگیا روبراه بشین …
سلام.امروز ما داریم میریم مشهد عروسی داریمـــ ـــ
دست دست دست دست
بسه دیگه حالا قر کمر(برادرا چشما بسته)
به نظرم امروز رروزه خوبی برام باشه
واسه شما هم آرزوی خوب بودن رو میکنم.
راستی این امیر اگه تو خواب زمستونی نبود آپ میکنه.
اما فکر کنم هنوز تو خواب زمستونیه
به اندزه موهای افشونه علی کریمی دوستون دارم
بـــــــــــــــــــ ـــــــــــــ ــــــــــــــــای
پاشو
پاشـــــــــــــــــو
پاشــــــــــــــــــــــــــــــو
هنوز که زمستون نیودمه که هم لباس گرم پوشیدی
و
هم رفتی توی خواب زمستونی.
وای بچه ها نمیدونی چقد آدمای امروزی اینجورین!!!
رفته بودم خیابون
یکی با تی شرت
یکی با سوشرت
و یکی دیگم با کت گررررررررررررررررررررررم که توش سرخ میشی
نمیدونم آخرش بهاره یا زمستون؟ نکنه پاییزه؟
راستی یه پسر گوگولی 5-6ساله هم دیدم که مامانش یه کت خوشگل تنش کرده بود بیچاره داشت میپخت توش.
بهار آمد لطفا لباسهای زمستانه ی خودتان را نپوشید(برای حفظ آبروتون میگم)
واییییییییییییییییییییییییییییییییییییـــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــ ـــــ
امروز از قبل عیدم خسته ترم.
امروز مهمون داشتیم(اما میمون بهتره نکه مثه میمون روی سر و بال هم میپریدن)
وای مثلا واسه ناهار اومدن ها اما تا 3 که فقط به فک مبارکشون فشار وارد میکردن.
عمو ی،عمو د، عمود ه،عمه م و مادرجونم مهمون بودن(اونم با خانواده ی مکرمه ی محترمه)
آخ خیلی خستم ظرف شستن به کنار.سر کردن با پسر عمو ها و پسر عمه ی اسکولم سرسام آوره.
دوماد عموم که بچه خوبیه.مثه آدم نشسته بود اما نوه هاشون که .............( بـبــخـ شید ز لـــ زله میکنن)
پسر عمه ام که خوب بود اما پسر عموی بزرگتره(چهارمی).................................
ولی در کل خوب بود خندیدددددددددددددم زیاااااااد.
اینقد کل کل کردیم که خدا میدونه.نکه من استاد کل کلم بالاخره سرافراز و با کوله باری از افتخار پیروز کل کل شدم
بزن دست خوشگله رو
آخه خودتون فکر کنین. واسه خودش فتوا میده بیرون.
چنان به اشکال حرفه ای منفجرش کردم که دیگه تا آخر لام تا کام حرف نزد
خداحافظ همین حـــــالا / هــــمین حالا که من تنهام
خداحـــافظ به شرطی که / بــــفهمی تر شده چشمام
خداحافظ کمی غمـــــــــگین / به یـــاد اون همه تردید
به یاد اســـــــــــــمونی که / منو از چشـــــــم تو میدید
اگه گفتم خداحـــافظ / نه اینکه رفتنت ســـــــاده ست!!!
خداحــــافظ واسه اینکه / خودت خواستی خدافــــظ را
بدونــی با تو و بی تو / همینه رسم این دنـــــــــــــــیا…
خداحـــــــــــــــــــافظ…..
اول سلامـــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــ ـ ــــــ ــــــــ
دوم خوشـــ ــ اومدینـــــــــــــــــ ـ ـــــــــ ـ ــــ ــــ ـ
سوم اینجا یه محفل صمیمانه اس که خوشحال میشیم شما هم یه مهمون و دوست خوبی واسه ما باشین.
چهارم اینجا 2 نفر نویسنده اس:
1-مینا خانوم خانوما(خودم)
2-امیر آقا(خودش)
تبصره 124 بند 12 قاتون دوستی:پسوند جون میتواند جایگزین خانوم خانوماو آقا شود.
قربون شما :
مینا و امیر(خانوما مقدم ترن)
.
´¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•
¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•
¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
….hapyy new year….
…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*…*
¸.•*´¨`*•. ¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•
´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•*´¨`*•.¸¸.•
امروز خونه حال و هوای دیگه ای داشت.
من که دیگه دارم میمیرم.فک کن الان یه ۹-۸ساعتیه مثه چی دارم کار میکنم.
از جارو کشیدن تا گردگیری تا ظرف شستن و.....
خوبه من دختر کوچیک خونوادم وگرنه باید تا صبح کار میکردم.
خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
خسته شدم.نمیشه عید بیفته ۲ ماه دیگه.خونه خیییلی کثیفه انگار خونمون زلزله اومده.