ღ♫آبنبات تلـــ×ــ×ـخ ♫ღ

تلــ ـــ ــ ـ ــــــخ تــ ـ×ـ ـر از زنـ ـدگیــــ ــ×ـ ــ چیزیــ ــ ـــ ×چشـ ــ ــیدیـــ ـــ ــ

وایــ ـــــــــــ کمکـــ ـــ

نوشته شده در دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, ساعت 13:52 توسط من و اون

امروز خونه حال و هوای دیگه ای داشت.

 

من که دیگه دارم میمیرم.فک کن الان یه ۹-۸ساعتیه مثه چی دارم کار میکنم.

از جارو کشیدن تا گردگیری تا ظرف شستن و.....

خوبه من دختر کوچیک خونوادم وگرنه باید تا صبح کار میکردم.

خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

خسته شدم.نمیشه عید بیفته ۲ ماه دیگه.خونه خیییلی کثیفه انگار خونمون زلزله اومده.

[ ]

امتحانــــــــ ــ ــــــــــ عشقـــ ــــ ــ

نوشته شده در دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, ساعت 13:50 توسط من و اون

 

در جلســــــه امتحان عشـق…

من ماندم و یک برگه سفـــــــــــید…

یک دنـــــــــــــــــــیا حرف ناگفتنی…

و یک بغـــــل تنهایی و دلتنگی…

درد دل مــــــــن در این کاغذ کوچک جا نمیشود…

در این ســـــــکوت بغض آلود…

قطره کوچکی هوس سرسره بـــــازی میکند…

و برگه سفــــیدم…

عاشقانه قطره را به آغـــــوش میکشد…

عشق تو نوشتنی نیســت…

در برگه ام کنار آن قطره یک قلـــــب کوچک میکشم…

وقت تمـــام است…

برگه ها بـــــــــــالا…

 

 


 

[ ]

داستان آشنایی با اولین عشقم که شد آخرین عشقم

نوشته شده در دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, ساعت 13:48 توسط من و اون

حول و هوش ساعت ۱۱ یا ۱۲ شب بود گوشیم زنگ خورد.

.

.

.

ادامه مطلب با رمز

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
نمیشه عزیزم نگاه کنی.رمز داره.نمیتونم بگم

ادامه مطلب
[ ]

اس ام اس نوروز91

نوشته شده در دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, ساعت 13:47 توسط من و اون

 

"دوستت دارم" را هم به "من" میگفتی

هم به "او" خودت بگو "خیانت" میکردی

یا "عدالت"...؟سال تحویل شد

ومن تمام دلتنگی هایم رابه جای تو

درآغوش میکشم چقدرجایت میان بازوانم خالیست.

نوروز مبارک د راین نوروز باستانی

 خیال آمدنت رابه آغوش خسته میکشم!

.

امیدوارم عید بابوسه هایش ،

بهاربا گلهایش

وسال نو باامید هایش

بر توای عزیز پیشاپیش مبارک باشد.


.

تبريک غضنفر :

سالي پر از توأم و سرشار از آکنده برايتان مملو از لبريزم!

.

بهار ثانیه ثانیه از راه میرسد

و اینجا کسیست که به اندازه تمام شکوفه های بهاری

دوستت دارد.

.

بهار یک نقطه دارد

نقطه آغاز بهار زندگیتان بی انتها باد.

سال نو مبارک

.

سلام عزیزم

نزدیک عیده!

توی خونه تکونی دلت ما رو بیرون نکنی.

.

نوروز پاسداشت عشق های کوچکی است که زنده مانده اند

و روز تعظیم در برابر عشق های بزرگی است

که عظمت را کوچک می دانند

پس به تو در نوروز سلام می کنم

که بزرگترین عشق این کوچکی

 

[ ]

خصوصیات پسرا در دوره ای از زندگی

نوشته شده در دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, ساعت 13:46 توسط من و اون

 

پسرها و دخترها از ۱۴ تا ۲۸ سالگی - طنز

سن ۱۴ سالگی: تازه توی این سن ، هرّ رو از برّ تشخیص میدن! (اول بدبختی!)

سن ۱۵ سالگی: یاد می گیرن که توی خیابون به مردم نگاه کنن! ... از قیافه ء خودشون بدشون میاد!

سن ۱۶ سالگی: توی این سن اصولا“ راه نمیرن ، تکنو می زنن! ... حرف هم نمی زنن ، داد می زنن! ... با راکت تنیس هم گیتار می زنن!

سن ۱۷ سالگی: یه کمی مثلا آدم می شن! ... فقط شعرهاشون رو بلند بلند می خونن! (یادش به خیر ، اون روزا که تکنو نبود ، راک ن رول می خوندن!)

سن ۱۸ سالگی: هر کی رو می بینن ، تا پس فردا عاشقش می شن! ... آخ آخ! آهنگهای داریوش مثل چسب دوقلو بهشون می چسبه!

سن ۱۹ سالگی: دوست دارن ده تا رو در آن واحد داشته باشن! ... تیز میشن ، ابی گوش میدن!

سن ۲۰ سالگی: از همه شون رو دست می خورن! ... ستار گوش میدن که نفهمن چی شده!

سن ۲۱ سالگی: زندگی رو چیزی غیر از این بچه بازیها می بینن! (مثلا عاقل میشن!)

سن ۲۲ سالگی: نه! می فهمن که زندگی همش عشــــقه! ... دنبال یه آدم حسابی می گردن!

سن ۲۳ سالگی: یکی رو پیدا می کنن! اما مرموز می شن! (دیدشون عوض میشه!)

سن ۲۴ سالگی: نه! اون با یه نفر دیگه هم دوسته! اصلا“ لیاقت عشق منو نداشت!

سن ۲۵ سالگی: عشق سیخی چند؟!! ... طرف باید باباش پولدار باشه! حالا خوشگل هم باشه بد نیست!

سن ۲۶ سالگی: این یکی دیگه همونیه که همه ء عمر می خواستم! ... افتخار میدین غلامتون بشم؟!

سن ۲۷ سالگی: آخیـــــــــــش!

سن ۲۸ سالگی: کاش قلم پام می شکست و خواستگاری تو نمیومدم!!!

 

[ ]

زندگیىىىىىىىىى بیىىىىىى رحــــ ـــ ــ ــــ ــ ـ ــم

نوشته شده در دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, ساعت 13:35 توسط من و اون

 

چه کنم با فشار اشک هایی که همانند مشتی دردناک است بر روی گونه هایم؟؟؟؟؟؟؟

 چه کنم با بازیه زمانه که دمار از روزگار من درمیاورد ..... میدانم میخواهد کاری کند که بگویم : باشد ای روزگار باشد باشدای زمانه ی بیرحم باز هم تو برنده شدی من دیگر تسلیم تو میشوم به خواسته های تو تن درمیدهم تن خسته و لگد مال خودرا از شانه های قویه تو برمیدارم از زندگیه خود میگذرم وبعد از من تنها یک داستان خسته کننده برای ایندگان میگذارم برای کسانی که همانند من میخواهند تسلیم این زندگی شوند تسلیم این روزگار تسلیم این جهان.........!!!!!

چه کنم از دست این عشق های دروغینی که اطرافم مملو ازانها شده است

چه کنم با این زندگیکه مانند ته مانده ی سیگاری است که در زیر سیگاریه جلوی رویم مانده است ایا باید پک اخر را بزنم یا بگذارم خود به ارامی خاکستر شود

 چه کنم با این زندگیه سگی؟؟؟؟؟

 

[ ]

میــــ ــ آید

نوشته شده در دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, ساعت 13:34 توسط من و اون

 

بهارثانیه ثانیه می آيد...

و اینجا کسی هست که به اندازه شکوفه های بهاری،برایتان آرزوهای خوب دارد.

با حدیث(شایدم جمله و شاید،یه چیزی هست دیگه) خودم پیشاپیش عید رو بهتون تبریک میگم.

سالى پر از توأم وسرشار از آكنده برايتان مملو از لبريزم. 

 

عکس: تزیین سفره هفت سین ویژه نوروز 90

[ ]

اینقد دیــ ــگهـــــــ ـــ ـ عــ ــ ــــیدهــ ــ ــ ــ

نوشته شده در دو شنبه 29 اسفند 1390برچسب:, ساعت 13:33 توسط من و اون

 

اگه گفتد چقدر تا عید مونده ؟ 

           فقط اینقدر تا عید مونده 

                           

پیشاپیش عیدتون مبارک

    

[ ]